به گزارش گروه اقتصادی قدس آنلاین، کارشناسان حکومتی و دولتمردان ما، معنا و عملکرد تورم را نمیفهمند؟ آیا روزی که بنزین را تک نرخی و کارت سوخت را به تاریخ سپردند، متوجه نبودند سال بعد این نرخ برای بنزین مناسب نیست؟ خاطرتان هست آن زمان با چه هیاهویی از این سیاست تمجید میکردند و همه مرتب به خلایق یادآوری میکردند که حالا با گران شدن بنزین نه تنها قاچاق آن از ایران به ممالک همسایه متوقف که حتی قصه برعکس شده است. آیا یک کارشناس پیدا نشد آن زمان برای متولیان شرح دهد که این قیمت نظر به تورمی که هدیه شماست، دو سه سال دیگر همه چیز را به خانه اول بازمیگرداند، که بازگرداند! چرا آن همه هزینه و تلاش و تبلیغات و بودجه صرف شد تا کارتهای بنزین را حذف کنند و حالا میخواهند کلی وقت و هزینه و بودجه و امکانات صرف کنند تا همان کارتها را برگردانند؟ مگر اداره مملکت، بازی آزمون و خطاست؟ این دیگر چه شیوه مملکت داری است؟
آنها که آن روز فکر میکردند با حذف کارت بنزین و تک نرخی کردن آن مشکل قاچاق سوخت را حل کردهاند، حالا کجا هستند که طبق ادعای مقامات کشور کف و حداقل این قاچاق از مرزهای مملکت لااقل روزانه ۱۰ میلیون لیتر و به عبارت سادهتر، روزانه ۱۵۰ میلیارد تومان است. ناظران و کارشناسان به ارقام بسیار بالاتر باور دارند و اصولاً این رقم را بسیار کمتر از میزان واقعی قاچاق روزانه سوخت میدانند، با این همه همین رقم را اگر در روزهای ماه و سال ضرب کنید، ببینید به چه ارقام هنگفتی میرسید. این پول بر اثر یک سیاست نادرست و غیرکارشناسی همه روزه دارد از جیب مردم به سرقت میرود. انشاالله این همه، نتیجه یک اشتباه محاسباتی و ناتوانی کارشناسی بوده و نه نتیجه عملکرد گروهی نفوذی که هر زمان اراده کنند، نظیر آنچه در سیاستهای ارزی رخ داد، حتی مسئولان دلسوز را به سمت تصمیم گیریهای خطرناک سوق میدهند و در ظاهر به آن لباس علمی و کارشناسی هم میپوشانند.
اندکی تأمل کنید تا ببینید طی این سالها چند ده هزار میلیارد در قالب قاچاق سوخت، آن هم در این شرایط نبرد اقتصادی، به تاراج رفته است. گذشته از این هزینههای کمرشکن، تصور کنید چند ده هزار میلیارد هزینه شد تا زمینه فروش کارتی سوخت در مملکت برنامهریزی شد. میلیونها کارت توزیع و صدها هزار جایگاه عرضه سوخت به نازلهای کارتخوان مجهز شدند. هزاران میلیارد تومان صرف خریداری این تجهیزات از داخل و خارج شد. دهها هزار ساعت وقت هزاران نفر تلف شد تا امور اداری این ماجرا سامان یافت. انبوهی از ادارات درگیر شدند. چطور وقت و هزینه میلیونها نفر از این ملت برای این تصمیم تلف شد و رفتند و آمدند و پرونده تشکیل دادند و کارت گرفتند و... باری بعد مدتی گفتند برای پیشگیری از قاچاق سوخت، کارتها با تمام آن هزینههای انجام شده، بایگانی شوند و حالا بعد چند سال فهمیدهاند اشتباه کردهاند و قاچاق سوخت بیشتر شده و دارد دار و ندار این مردم از مرزها خارج میشود. اکنون دوباره میگویند همان کارتها خوب بود. بیایید دوباره دهها هزار میلیارد هزینه کنیم.
مردم باز بروند دنبال امور اداری کارت سوخت و باز از پول ملت تجهیزات مرتبط با کارتها را بخریم و بیاوریم و... مگر مردم بازیچه شما هستند؟ مگر درک این مسئله در همان زمان و تلاش برای حل این مشکل سخت بود؟ چرا این بدنه تصمیم گیری به عواقب رفتارهایش و آنچه بر سر مردم میآورد فکر نمیکند؟ و شاید هم فکر میکند و ما از حقیقت بیخبریم!
انتهای پیام/
نظر شما